سالروز رحلت آیت الله طالقانی | "عبور از خود"
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «ای آیتالله طالقانی، ای روح بزرگ، تو «من» را در خودت شکستی، دشمن میخواست از عنوان و محبوبیت و وجهه آیتالله طالقانی برای آنچه تصور میکرد تضعیف انقلاب است، استفاده کند. مشت محکم طالقانی بر پوزه دشمن وارد آمد، دشمن منافق و دشمن ظاهر و آشکار سعی میکردند با توجه دادن به مرحوم آیتالله طالقانی، رهبری را تجزیه کنند. طالقانی همان حرفی را زد که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) نسبت به پیغمبر (ص) آن حرف را گفت، امیرالمؤمنین (ع) فرمود: کنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَینَا بِرَسُولِ اللَّهِ (ص)؛ در میدانهای جنگ، وقتی آتش جنگ گداخته میشد، ما به پیغمبر پناه میبردیم.»
مرحوم آیتالله طالقانی گفت: «من هر وقت مأیوس میشوم، هر وقت دلسرد میشوم، میروم قم خدمت امام میرسم و از او روحیه و اعتماد به نفس میگیرم.»
روحت شاد ای بزرگمرد زمان ما و ای بزرگ چهره انقلاب ما، ای قامت بلند شکیبایی و صبر و تحمل.
«أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ؛ ما پیش خدا شهادت میدهیم که تو نماز را بپا داشتی، شهادت میدهیم که جمعه را احیا کردی ….» (1)
در این فراز از سخنان مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در ارتباط با شخصیت مرحوم آیتالله طالقانی، به چند ویژگی از آن مرد بزرگ اشاره شده است که توجه و تأمل در آن، آموزنده، راهگشا، آگاهیبخش و الهامبخش است.
1- عبور از خود
همه میدانیم که «مادر بتها، بت نفس است.» تبر ابراهیمی (ع) میخواهد و عزم محمدی (ص) تا آدمی بتواند نفس اماره را سرکوب و مهار کند. از سر نفس گذشتن، کار مردان مرد است. این مجاهدت که نامش «جهاد اکبر» است، از هر کسی ساخته نیست، ریاضت میطلبد و تزکیه میخواهد تا انسان من و «منیّت» خود را نبیند و از آن عبور کند.
بزرگان نکردند در خود نگاه خدابینی از خویشتن بین مخواه
مرحوم طالقانی، این شاگرد حوزه صادقین (ع) با هنرمندی و توانایی تمام، دیو نفس خویش را مهار کرد، ازاینرو هم به مقام بلند «تزکیه» و هم به جایگاه رفیع «تخلیه» و هم به قله معارف یعنی «تجلیه» راه یافته بود.
بسیارند کسانی که به هنگام کسب وجاهت اجتماعی و محبوبیت عمومی، خود را گم میکنند و در پیچ و خم خودخواهیها و «حبّ نفس» گرفتار میشوند و این گرداب، آنان را به کام خود فرو میبرد. مرحوم طالقانی از این گرداب گندیده هوای نفس رهایی یافته بود و تن به این اسارت ذلّتبار نداده بود و در یک کلام، او امیر بر نفس شده بود و سردار فاتح این میدان. چهبسا انسانهایی که در میدان مین منیّت گرفتار شدند و با انفجار آن مینها، شخصیت، آبرو، وجهه اجتماعی، سابقه مبارزاتی و هر چه در یک عمر به دست آورده بودند، بهیکباره از دست دادند. آیتالله طالقانی در پرتو روحیه «عبودیّت» و بندگی و تواضع و فروتنی، توانست از این خطر خانمانسوز خودخواهی و منیّت برهد و این عقبه سخت و نفسگیر را با همت بلند و عزم راسخ پشت سر بنهد.
و به تعبیر زیبای رهبری: «من را در خودش بشکند».
2- وحدت رهبری
تردیدی نیست که نظم و نظام جامعه و توسعه و پیشرفت آن، درگرو امتی پویا و رهبری دانا و تواناست. اگر مردم در صحنه باشند و بصیرت و پایداری و صداقت و راستی و درستی از خود نشان دهند و در کنار آنان و جلودار آنان، رهبری عالم و عادل و توانمند وجود داشته باشد، آن ملت، ملتی پیروز و موفق و سعادتمند خواهند بود.
نقش رهبری در جامعه، بهویژه جامعه دینی، نقشی بیبدیل است؛ «قوم بی رهبر تن بیسر بود»، حیات یک ملت، بستگی به رهبری آن دارد.
مسأله مهمی که در موضوع رهبری قابل توجه است، «وحدت رهبری» است. اگر در جامعه- دینی و غیر آن- در سطح رهبری «تعدد» ایجاد شود، به دنبال آن تفرقه و چندگانگی نیز رخ مینماید و در نتیجه، نه نظامی شکل میگیرد و نه از سرمایههای انسانی و امکانات ملی بهره بهینهای به دست میآید.
ازاینرو، هر جامعهای که گرفتار تعدد و تجزیه رهبری گردد، نخستین گامها را بهسوی سقوط و پراکندگی برداشته است.
انقلاب اسلامی ایران، به برکت سه اصل به پیروزی رسید:
الف) حضور مردم؛
ب) نفوذ مکتب؛
ج) وحدت رهبری.
امام خمینی(ره) محور این قیام و نهضت بود. مردم او را نماینده و نماد دین و دیانت و مکتب میشناختند، به او اعتماد داشتند، کلام او را برگرفته از کلام پیشوایان معصوم (ع) می-دانستند؛ «کلَامُکمْ نُورٌ»(2) و روش و منش او را برگرفته از سیره و روش اهل بیت(ع) می-دانستند؛ «وَ أَمْرُکمْ رُشْد»(3)، بزرگواری و کرامت نفس او را الهام گرفته از الگوهای مکتبی خود میدیدند؛ «وَ سَجِیتُکمُ الْکرَم»(4).
ازاینرو، در تبعیت از آن ابرمرد قرن و آن انسان وارسته و خودساخته، هیچگونه تردید و توقفی از خود نشان ندادند.
با وحدت رهبری، این نهضت به پیروزی رسید، طلسم ابرقدرتها در هم شکست، هیمنه استکبار جهانی فرو ریخت و چهره اسلام ناب محمدی (ص) در قالب نظام قدرتمند جمهوری اسلامی به دنیا نشان داده شد.
سوگمندانه پس از پیروزی انقلاب، نغمههای شوم استکبار از حلقوم خودیهای گرفتار خود (و هوای نفس) بیرون آمد، از پایگاه مرجعیت، زمزمه رقیب سازی در برابر رهبری امام (ره) آغاز شد و شخصی را که عمری در تحصیل علم و تربیت شاگرد سپری کرده بود، در مقابل رهبری امام (ره) قرار دادند و برای مدتی– هرچند اندک- موضوع تجزیه رهبری و تفرقه را به وجود آوردند. مردم قم و تبریز و بعد از آن تمام ایران، هنگامی که این صحنه را دیدند و شنیدند، بر موضوع «وحدت رهبری» با محوریت امام (ره)، پایداری و پافشاری بیشتری از خود نشان دادند و همین حضور همراه با بصیرت، این توطئه را خنثی کرد و امام (ره) هم با بزرگواری و با کرامت، این جریان را رهبری کرد و این خطر از جلوی راه انقلاب اسلامی برداشته شد.
در همان روزهای آغازین رویش انقلاب نیز از سوی منافقان و ملیگراها، موضوع «پدر طالقانی» به بهانه تضعیف رهبری امام خمینی (ره) شدت گرفته و با آب و تاب فراوان دهان به دهان میگشت و همراه با شعار و تبلیغات گسترده میشد.
آیتالله طالقانی، این عالم هوشمند و با کیاست، احساس کرد که دشمن دست به کار شده تا از وجود او سوءاستفاده کند و او را در برابر امام و رهبری قرار دهد. ازاینرو، در اظهارات خود به این موضوع اشاره کرد که:
«من فکر کردم که چرا رژیم ما را آزاد کرد و حال آنکه آزادی ما مبارزه را تشدید خواهد کرد. با بررسی اوضاع و احوال انقلاب، به این نتیجه رسیدم که عوامل دربار و ساواک می-خواهند من را در برابر رهبری امام علم نموده و به قطبی در برابر ایشان تبدیل کنند». (5)
فراست و فرهیختگی آن عالم مجاهد، دست دشمنان را رو کرد و امید آنان را به یأس مبدل ساخت. بهراستی که اگر این هوشمندی و بصیرت سیاسی این عالم ربانی نبود، در آن روزها و ماهها، امکان هرگونه رخداد ناگوار وجود داشت. ازاینرو، یکی از ویژگیهای مهم و بارز شخصیتی این بزرگمرد را باید مقاومت در برابر تجزیه رهبری و پایداری در موضوع «وحدت رهبری» دانست. مقام معظم رهبری در فراز آغازین این نوشتار، به این مطلب اشارهای لطیف و زیبا داشتند که:
«دشمن منافق و دشمن ظاهر و آشکار سعی میکردند. با توجه دادن به مرحوم آیتالله طالقانی، رهبری را تجزیه کنند ... .»
اما:
«مشت محکم طالقانی بر پوزه دشمن وارد آمد.»
و آن مرد وارسته گفت:
«من هر وقت مأیوس میشوم، هر وقت دلسرد میشوم، میروم قم خدمت امام میرسم و از او روحیه و اعتماد به نفس میگیرم.» (6)
3- قامت بلند شکیبایی
آیتالله طالقانی با استقامت از «صبر» و «صلاة»(7) و با الهام گرفتن از روحیه «خشوع» و بندگی که داشت، استقامت و صبر و تحمل را در تمام مراحل مبارزه از خود نشان داد. او مجاهدی نستوه، عالمی استوار، مبلّغی شجاع و با صلابت بود که دشمن را با شکیبایی خود به شگفتی واداشت.
شکنجههای جسمی و روحی ساواک نتوانست در اراده و عزم آهنین این بزرگمرد خلل ایجاد کند، او به راه و رهبری که برگزیده بود ایمان داشت، ازاینرو، برای رسیدن به مقصد و مقصود خود، هرگونه سختی و دشواری را به جان خود خرید.
پایداری او در دوران ستمشاهی و در زندانهای دژخیمان پهلوی، از او اسطورهای ساخته بود که عوام و خواص و دوست و دشمن، از او به بزرگی یاد میکردند.
آیتالله طالقانی در این رابطه میگوید:
«صلیبها که آمدند و حال مرا در زندان دیدند و مدت محکومیت را شنیدند، به طعنه به زندانیان گفتند که: خوب بود یکباره ایشان را حبس ابد میدادید.» (8)
در دوران استبداد خانمانسوز پهلوی، نزدیک به نیم قرن مبازره کرد، از حبسی به حبسی و از تبعیدگاهی به تبعیدگاهی، لکن قامت بلند شکیبایی او خمیده نشد، همچون کوه استوار و مانند قله دماوند با بلندی تمام ایستاد و صبر را شرمنده خود ساخت.
مقام معظم رهبری در رابطه با این ویژگی ایشان فرمود:
«روحت شاد ای بزرگمرد زمان ما و ای بزرگ چهره انقلاب ما، ای قامت بلند شکیبایی و صبر و تحمل.»
4- احیاگر نماز جمعه
بُعد معنوی و عبادی مرحوم طالقانی نیز برای حوزههای علمی و دانشگاهیان و همه آنان که در پی خودسازی و جامعهسازی هستند، قابل اقتدا و درسآموز است.
جهاد و تلاش سیاسی و اجتماعی، او را از ارتباط با پروردگار غافل نساخت. در محیط خانواده و در جمع دوستان و آشنایان و در محافل و مجالس مذهبی، موضوع نماز و ارتباط با خدا را پررنگ مطرح میکرد و میگفت:
«من همیشه وصیت میکردم، حالا هم تأکید میکنم، بخصوص در نماز زیاد مراقبت داشته باشید ... بهاصطلاح قرآن، اقامه صلوة کنید، این یک دارویی است الهی برای بیماریهای روحی و اخلاقی انسان و علاوه بر این، انقلاب دائمی است که در مفاصل زندگی، شب و روز انسان را از سقوط در غرائض و شهوات و غفلت نگه میدارد و تنبیه میدهد و انسان را با عالم وجود که آیات الهی است، مرتبط میدارد.» (9)
کم نیستند کسانی که اشتغال به کار و کسب، آنها را تکبعدی کرده است. فضای غفلت در محل کار آنان مشهود و ملموس است. گاه ساعتها و شاید روزها میگذرد و از «ذکر» و یاد خدا خبری نیست. این حالت بلایی است که ممکن است هر انسانی را گرفتار سازد. نماز غفلت سوز و عادت شکن است، ازاینرو، توجه به نماز، در بسترسازی فضای ذکر و یاد خداوند در محیط کار و زندگی، حائز اهمیت است.
نماز جماعت، ذکر دستهجمعی و کاروان خداجویان بهسوی خدای عالمیان است، نماز جمعه، نماد همبستگی و ذکر کثیر است، نماز جمعه شعار وحدت و حضور در صحنههای سیاسی- عبادی است.
مرحوم آیتالله طالقانی، به نماز اهتمام ویژه داشت. بهویژه در رابطه با نماز جمعه و اقامه و احیای آن، نقش به سزایی ایفا کرد. به پیشنهاد آن عالم عابد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دستور امام خمینی (ره)، نخستین نماز جمعه تهران به امامت او اقامه شد و پس از آن، به سراسر ایران گسترش یافت. مقام معظم رهبری در این رابطه فرمودند:
«أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاة» ما پیش خدا شهادت میدهیم که تو نماز را بپا داشتی، شهادت میدهیم که جمعه را احیا کردی، اجتماع عظیم مردم را تو به وجود آوردی، این مردم برای خاطر خدا در این اجتماعات جمع میشوند و این راهی بود که مرحوم آیتالله طالقانی به روی ما گشود.» (10)
سخن پایانی
بزرگداشت این عالم مجاهد و ربانی، در پیوند نسل نو به نسلهای پیشین و به تاریخ نهضت اسلامی، سهم بسزایی خواهد داشت و ادای دینی هر چند اندک، به ساحت علم و عالمان، بهویژه عالمان مجاهد بشمار میرود.
مقام معظم رهبری در این رابطه فرمودهاند: «ما نمیتوانیم نام و یاد مجاهد بزرگواری مانند آیتالله طالقانی را در تاریخ انقلاب خودمان، به عنوان یک نام و یاد برجسته ندانیم ... [این بزرگداشت] به خاطر شخصیت معنوی اوست، به خاطر مجاهدت و فداکاری و دردمندی و دلسوزی اوست، به خاطر علاقهمندی او به وحدت و یکپارچگی مردم مسلمان است، ما اینها را در وجود مرحوم طالقانی مجسم دیدیم ... مردم به طالقانی بدین خاطر احترام میگذارند که طالقانی را نمونهای از دین و مجسمهای از آرمانها و فضیلتهای دین میشناسند ... طالقانی را نموداری از راه و رسم ائمه هدی میدانند. یک روحانی مؤمن، مبارز زجر کشیده، میشناسند، به این جهت به او احترام میگذارند.» (11)/ ۹۳۱۴/ی۷۰۲/س
حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد
پینوشتها
1. «در مکتب جمعه» (مجموعه خطبههای نماز جمعه تهران، وزارت ارشاد اسلامی)، ج 2/301، تاریخ خطبه 21/6/59.
2. زیارت جامعه.
3. همان.
4. همان.
5. روزنامه اطلاعات، 18/6/59.
6. در مکتب جمعه، ج 2/301.
7. بقره،45.
8. مجله «حوزه» دفتر تبلیغات اسلامی قم، سال سوم، شماره شانزدهم، ص 4.
9. همان مدرک.
10. در مکتب جمعه، ج 2/301.
11. همان مدرک/ 298.